موریس, و کتاب,های پرنده,
نویسنده: ویلیام جویس
مترجم: فرمهر منجزی
تصویرگر: جو بلوم
نـاشـر: پرتقال
تعداد صفحات: ۵۲
همۀ ما میدانیم که کتاب,ها دوستان بسیار مهربان ما هستند، آنقدر مهربان که هرگز دوستانشان را تنها نمیگذارند و بدون کمترین منّت و توقعّی هر وقت به سراغشان برویم با ما همراه میشوند. حتّی گاهی با کمک داستانها و ماجراهای پرشور آنها در حالی که در خانۀ خود نشستهایم بدون نیاز به هیچ وسیلهای تا جاهای دور سفر میکنیم و از رؤیاهای شیرین و دوستداشتنی لذّت میبریم؛ این صفات عمومی همۀ کتاب,هاست؛ اما هر کدام از ما کتاب, ویژۀ خودمان را داریم و بهنوعی میتوان گفت: که هریک از ما خود یک کتاب, هستیم با یک دنیا ماجرا، ماجرایی که با آغاز زندگی ما شروع میشود و پس از پایان زندگی مادّیمان، بیکموکاست یا تغییر، درست همانطور که آن را نوشتهایم در کنار ما میماند و شیرینی یا تلخی انتهای داستانش، وابسته به اعمال و رفتار هر یک از ماست و تنها خودمان هستیم که میتوانیم سرنوشت ابدی کتاب,مان را رقم بزنیم.
« موریس, لسمور» هم کتاب خودش را دارد؛ موریس, عاشق کتابها بود و ذهنش بر اثر کلمههای زیاد و جورواجوری که در کتابها میخواند به یک دنیای شگفتانگیز مبدّل شده بود. او عادت داشت هر روز ورقی از کتاب زندگیاش را بنویسد تا اینکه یک روز، شهر طوفانی شد و همهچیز به هم ریخت بهگونهای که حتّی کلمات کتاب زندگی موریس, هم داشتند پراکنده میشدند؛ اما کتابها به داد موریس, رسیدند و او به کمک یک دوست مهربان، وارد خانۀ امن کتابها شد و ترجیح داد، همراه کتاب زندگیاش کنار سایر کتابها بماند و حرف دلشان را بشنود و داستان همۀ آنها را بخواند.
تصور کن، خانهای که کتابها در آن زندگی میکنند چهقدر جذّاب و دوستداشتی میتواند باشد و اینگونه است که وقتی به خانۀ کتابها میروی (کتابخانه) نمیتوانی به همۀ کتابها با دقّت نگاه نکنی و تنها به یک یا چند کتاب اکتفا کنی؛ موریس, باهوش بود و همۀ اوقاتی که کنار کتابها داشت را قدر میدانست.
روزها و سالهای شیرینی برای «موریس و کتابهای پرنده,» میگذشت تا اینکه موریس متوجّه شد...
معرفی کتاب دخیل عشق...
ما را در سایت معرفی کتاب دخیل عشق دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : libanarak بازدید : 199 تاريخ : جمعه 16 آذر 1397 ساعت: 18:39